موسی کو تقی
سه برادر بودند به نامهای موسی ، تقی و کریم.این سه برادر که سن و سال کمی هم داشتند ، بدون اجازه پدر و مادر خود ،از خانه خارج شده و از روی شیطنت و سرگرمی از خانه دور شدند. تقی گم می شود . موسی و کریم با هم قرار می گذارند که از خدا بخواهند یکی از آنها را تبدیل به پرنده ای کند که بتواند پرواز کند و از روی آسمان و از ارتفاعات به جستجوی تقی بپردازد و دیگری نیز خبر گم شدن تقی را به پدر و مادر برساند . دعایشان مستجاب می شود . کریم تبدیل به پرنده شده و به پرواز در می آید ولی با این وجود نیز موفق به یافتن برادر خود نمی شود و این گونه می شود که عبارت (( موسی کو تقی )) ورد زبان این پرنده شده و این عبارت بعنوان یک صدا یا آواز در نسلهای بعدی او نهادینه می شود
تهرانیها به آن یاکریم و خراسانی ها به آن موسی کو تقی می گویند
.
این افسانه در جنوب به این شکله که خواهری دنبال برادرش می گرده به اسم یوسف. صدا می کنه کاکایوسف. برای همین هم بهش می گن کاکایوسف. اما یک عده هم اعتقاد دارندکه صداش شبیه اینه که خدا را صدا می زنه و می گه یا کریم. اعتقاد دارند مناجات می کنه. برای همین یاکریم هم می گن.
من شنیدم در حلیه المتقین اومده که این پرنده نفرین میکننه نیست شو نابود شو اما نمیدونم چقد صحت داره
با اینکه مشهدی هستم ولی دلیل نامگذاری موسی کو تقی رو نمیدونستم
الانم که تهرانم، همکارا ما مشهدی ها رو سر همین موسی کو تقی دست میندازن
شمام دست بندازیدشون کم نیارید
این افسانه این پرنده بین مشهدیاس؟
نه افسانه کلی هست همون یا کریم که تهرونیا هم میگن از همینه دیگه .اسم یکیشون کریم بوده
آره من شنیده بودم یا کریم رو اما داستانش رو نمی دونستم
چه جالب بود (:
اره برای منم جالب بود افسانس و افسانه ها معمولا شیرینن به شیرینی توت فرنگی
یعنی واقعا داستان جالبی بودا
اصفهانیا هم بهش میگن قمری.... (یا کریم هم میگنا ولی بیشتر میگن قمری)
اره ماهم گاهی میگیم قمرررررری با کسره به م