38

مامان رفت

کلی این دورز حرف زدیم .حرف دونم خالی شد

مامان هر وقت بیاد یخاچالو رفرش میکنه هرچند کهتمیز باشه

اب زرشک برام درست کرد و سفارش به خوردن وتوجه به غذام مخصوصا غذای ظهرزیاد مونده نخورم

این دوشب که بود متوجه شده که من شبا توخواب حرف میزنم همین باعث نگرانیش شده بود

صبحونه جمعه نون سنگک داغ در کنار مامان خیلی می چسبه

مامان رفت عصر چون باید میرفت به مغازش برسه و من سعی کردم عصر جمعه رو بخابم که متوجه نشم خونم چقد یهو تاریک شده

خندوانه دوشب هم دیدم و سعی کردم تمرین کنم که بخندم

نظرات 5 + ارسال نظر
مجتبی شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 22:57

درود خدا برهمه مادرها

درود و رحمت افزون بر همه پدر مادر هاو آرزوی سلامتی و شادی

مهناز شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 14:34 http://www.1zan-moteahel.blogsky.com

آخی......جاش خالی نباشه عزیزم.

جاش که خالی هست اما میگذره این روزا و امید داریم به بهتر شدن وضعیت

دلارام شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 13:40 http://femo935.mihanblog.com/

چه تعبیر زیبایی
مادرا واقعا نورند

اره مامانا انرژی هسته ایم هستن

همطاف یلنیز شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 10:07 http://rahi-2bare.blogsky.com/

سلام سلام
.
دلتنگ نباشی ببم جان
شکر زیاد دور نیست و می شود هرچندوقت یه بار دیدارها تازه شود
و اما خندوانه
5شنبه که چندان جالب نبود... نه صحت در قد و قواره خودش ظاهر شد نه حیایی چندان به دل نشت!
منتهی دیشب خوب بود سوژه امیرسلیمانی خوب بود هرچند به نظرم در اجرایش ضعیف عمل کرد ولی
نفر دوم ... واقعا خندیدم... مثل ژوله داستان و اجرا هردو خوب بود ( برای خنده تمرین زود جواب می دهد ها)

به نظرم صحت یه جورایی داشت به نفع رقیبش کنار میکشید و تبلیغ اونومیکرد که رای بیشتری بیاره
اره خنده ، خنده میاره

من شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 09:00 http://meslehichkass.blogsky.com/

الهی مامانت همیشه سالم و شاد باشه
کنارش لحظه هات صورتیه
غصه نخور زودی لحظه دیدار میشه دوباره

مامانا خیلی مهربونن
دیگه عادت کردمم به این رفتنا
کاش جاده ای وجود نداشت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.