77

عنوان منو یاد خاطره ای انداخت سال 77 بود یه برنامه میداد ف ف مجریش بود بعد قرار بود روز 7/7/77 یه برنامه ویژه داشته باشن من نوجوون بودم و خیلی روزشمار ی میکردم برای اون روز.اون روز تی وی ما خراب شد ومن مجبورم شدم نصه نیمه برنامه رو ببینم و این شد برام یه تجربه که اگر خیلی منتظر یه روز باشم ممکنه عواملی پیش بیاد و من نتونم از اون روز استفاده کامل رو ببرم پس بهتره از حال بیشترین استفاده رو ببرم.

من 4 شنبه رفتم خونمون.5 شنبه رفتم نی نی رو دیدم عزیزم خیلی کوشولو بود

جمعه هم تا چشم رو هم گذاشتم ظهر شد و وقت برگشت با مامانم البته برگشتم

اها اینو یادم رفت که انگشت شستم بخاطر پوشیدن یه نوع کفش طبی درد میکرد منم امروز فردا میکردم تا اینکه رفتم جا انداختم اونجا.و الان اتله و مثلا نباید می اومدم سرکار ولی اومدم.

اینم بگم که خانومه بهم میگوف بیا عروس من شو و پسرشم بهم نشون داد منم لبخند تحویل خانومه دادم.و نگوفتم من در وسط پروسه نفس گیر ازدواجم