34

اخر هفتس و من از غروب دل گیر جمعه می ترسم

اخر هفتس و دلم میخاد برم خونمون به خاطر نشستن تو باس و رفت و امد 8 ساعتش نمیرم

اخر هفتس و دوستام میرم خونه هاشون اونایی که نزدیکن اونایییم که دوره خونه هاشون جمعه ها همش خوابن و اهل بیرون رفتن و گشتن نیستن اهل خوابن خواب مطلق

اخر هفتس ومن میدونم صبح مثل جغد از 7 چشام بازه فردا

اخر هفتس و من میدونم فردا هیچ کسی نخواهد بود که باهاش حرف بزنم جز تلفن و از امروز عصر سایلنتم تا شنبه صبح پس حق دارم روز بروز کم حرف تر شم

اخر هفتس و هر چی فکر میکنم انشای اخر هفته خود را چگونه گذراندید خودم رو میخام چطوری بنویسم نمیدونم

همیشه خودم با خودم قرار میزارم سر قرار حااضر میشم و میرم میگردم ولی جمعه های مشهد یه جوریه که نمیتونم تنها برم بیرون

کی من  برم کنارخانوادم خدایا فقط تو میدونی

میخام شاد باشم.....

فردا احتمالا بشینم فیلم زبان اصلی ببینم

شاید برم جمعه بازار کتاب

شاید بششینم خیاطی کنم

هیچ کودوم به اندازه کنار خانواده بودن در یک روز تعطیل نمیچسبه.

اهای شما که در کنار خونواده هاتونید قدر باهم بودن رو بدونید