-
6
یکشنبه 31 خرداد 1394 07:51
دیشب هم شب کار بودم و جغد و بی خواب عصرم نیم ساعت فقط خوابیده بودم هیچی دیگه تا دونیم خوابم نبرد .دونیم اسطوخودوس و بادرنجبویه درست کردم خوردم سحری خوردم و خوابیدم م م یا به عبارتی بی هوش شدم چون چند شبانه روزه نخابیدم شش ونیم بدو بدو اومدم سوار سرویس شدم اومدم اداره تو مسیر یه تصادف شده بود یه راننده خانم با اتوبوس...
-
5
شنبه 30 خرداد 1394 11:21
آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود مست و بی پروا نبود لب همان لب بود؛ اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود؛ اما مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود نقش عشق و آرزو از چهردل شسته بود نقش شیدایی در آن آیینه سیما نبود مست و بی پروا نبود لب همان لب بود ؛اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان...
-
4
شنبه 30 خرداد 1394 11:16
دیروز رفتم جمعه بازار کتاب و کتابی روکه میخاستم قبل عید بخرم 22تومن رو خریدم 2 تومن اونم نو دست نخورده قاطی کتابای اوراق بود هرچی برداشتم نگاش کردم دیدم سالمه نو هم هست بعدش رفتم دندن پزشک نوشت تو دفترچم برای بیمه تکمیلی اومدم خونه گرم بود خوابم نمیبرد به زور خوابیدمدوساعت بعدش رفتم شیفت برای افطار و سحر یه پرس چلو...
-
3
پنجشنبه 28 خرداد 1394 11:55
خیلی دلم میخاست برم خونمون جمعرو اما فردا شب شب کارررررم دو شب دیگه شب کار ی دارم بعدش دیگه تعطیلم تا اول مهر و فقط صبح کارم داره ساع ت اداری تمومیشه تا شنبه صبح بدرود
-
2
پنجشنبه 28 خرداد 1394 11:36
پست تکراریه اما دوسش دارم زن... زن... زن که باشی ، عاقبت یک جایی ، یک وقتی به قول شازده کوچولو دلت اهلیهِ یک نفر می شود ! ... و دلت ، برای نوازش هایش تنگ می شود ؛ حتی برای نوازش نکردنش ! تو می مانی و دلتنگی ها ، تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد . سراسیمه می شوی ، بی دست و پا می شوی ، دلتنگ می شوی ،...
-
1
پنجشنبه 28 خرداد 1394 08:55
دیروز ساعت یازده رفتم کلاس ضمن خدمت و سرکلاس همش چرت میزدم و اصلا گوش نمیددم چون یه کارشناس ارشد هم پایه و هم رشته خودمون اومده بود توضیح میداد که خب اطلاعاتش همونی بود که ما داشتیم و بارها خوندیم همش چرت میزدم و فکر میکردم زمان ماه رمضونه چطوری برنامه ریزی کنم که خواب الو نشم و ساعت اریم که کم نشد ساعت دونیم رسیدم...
-
شیار 143
چهارشنبه 27 خرداد 1394 10:34
دیشب حین زبان خوندن فیلم شیار 143 رو دیدم موقعی که سینما بود دل نداشتم برم ببینم چقد درد اور بود دوست داشتم دیروز بهارستان تهران بودم خوش به حال کسانی که به ارمانشون رسیدن .... ما کجا ان ها کجا.....
-
تند تند
چهارشنبه 27 خرداد 1394 08:59
تند تند مینویسم که برم کار دارم دیروز کلاس ضمن خدمت بودم تادو بعدم صابخونه زنگ زد که طبقه دوم کنسل کرده و نمیره چیکار کنم> رسیدم یکی اومد واحدمنو ببینه کهمن قرار بود برم طبقه دو اونامدیدن پسنیدن اما چون دومی نمیره منتفیه ناهار الو زرد و انبه و زرد الو خوردم و خوابیدم و باز هم با دل درد بیدار شدم یه نوع حلوا هست با...
-
تند تند
چهارشنبه 27 خرداد 1394 08:55
تند تند مینویسم که برم کار دارم دیروز کلاس ضمن خدمت بودم تادو بعدم صابخونه زنگ زد که طبقه دوم کنسل کرده و نمیره چیکار کنم> رسیدم یکی اومد واحدمنو ببینه کهمن قرار بود برم طبقه دو اونامدیدن پسنیدن اما چون دومی نمیره منتفیه ناهار الو زرد و انبه و زرد الو خوردم و خوابیدم و باز هم با دل درد بیدار شدم یه نوع حلوا هست با...
-
شب گذشته
سهشنبه 26 خرداد 1394 08:11
دیشب شیفت بدی بود شولوغ بود مراجعه کننده به سرپرستی هم زیاد بود بعدشم رفتم اتاق استراحت خوابم نبرد عصرشم در راستای تمیز کردن خونه بر اومدم و نخابیدم بودم دیروز صابخونه امد و قرار شد من برم طبقه دوم قالی رو هم قالی شویی گفته 4 شنبه صبح میام ببرم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 خرداد 1394 11:50
-
مهمونی
دوشنبه 25 خرداد 1394 07:53
دیروز ظهر که رفتم خونه یه تیکه نون و خاممه عسلی خوردم خوابیدم بعدش رفتم ارایشگاه موهامو سشوار کردم رفتم خونه دوستم تا 8 اومدن همه کلی رقص و پذیرایی و بعدشم آش و کش بادمجون بعد یکی از بچه ها تا مترو مارو رسوند ساعت ده و رب بود به اخرین مترو رسیدیم و قیژژژژژژژژژژژژژژژژ تا خونه رسیدم خونه لباسارو دراوردم و بعدش حس میکردم...
-
مهمونی
یکشنبه 24 خرداد 1394 10:32
یه مهمونی عصرونه دعوتم که تا عصرم سرکارم و کلاس ضمنخدمت چطوری برم خدا میدونه دیروز رفت م ارایشگاه موهامو کوتاه کردم اناناسی چون قبلنم اینطوری زدم و بهم می اومده بعدش رفتم یه موس بورژوا خریدم یه ضدافتاب الارو یه رژ مودا و یه فیسکاتور بعدم یه مسیر ی رو پیاده روی کردم از هفده شهریور تا فلکه برق خوب بود اومدم یه کمی...
-
مراقب کنکور
شنبه 23 خرداد 1394 13:31
چهارشنبه 18 شب ساعته بودم تا ظهر 5 شنبه 5 شنبه 18 ساعته بودم تا ظهر جمعه البته شیفت صبح جمعرو مراقب کنکور بودم داوطلبایی که اومده بودن کنکور بودن یادش بخیر کنکور.همه خانوده خا اومده بودن تا شهر مونده بودن شمارش پاسخ نامه که تموم شد در را رو با زز کردن سیل جمعیت استقبال داوطلبا بودددددددددددد وقتی برگشتم خونه ظهر بود...
-
آب و آب و آب
سهشنبه 19 خرداد 1394 08:23
یکشنبه صبح رسیدم مشهد و رفتم سرکار ظهر که رسیدم کولرو زدم و خوابیدم بیدارشدم باد داغ میزد رفتم چک کردم اب نداشت شیر ابشو بسته بود تعمیر کاری که قبل تعطیلات اومده بود ابو باز کردم رفتم دوش کرفتم اومدم حاضر شدم کولرو خاموش کردم رفتم سرکار. تا ساعت یک و دو هم بیدار بودم و بعدش تو اتاق استراحت خوابیدم ساعت 6 چشامو باز...
-
سفر
یکشنبه 17 خرداد 1394 12:29
ارتحال امام
-
تعطیلات
یکشنبه 10 خرداد 1394 12:36
رووزهای داره مثل برق و باد میره چقد زود شد خرداددددد مشهد بسیار گرمه هوا و الوده سه روز تعطیلات و نیمه شعبانو نمیدونم چیکار کنم برنامه شیفتمو جابجا کردم شیفت ندارم بسیاری از وبلاگایی که میخوندم بلاگفایی بودن که الان نیستن دیگه
-
خرداد
پنجشنبه 7 خرداد 1394 09:12
این روزها زبان میخونم سرکار میرم دو شیفت و سعی میکنم شاد باشم
-
مهاجرت
پنجشنبه 7 خرداد 1394 09:03
http://www.zholiet87.blogfa.com/ بعداز روزها انتظار در بلاگفا و عدم فعال شدنش به اینجا اومدم