6

دیشب هم شب کار بودم و جغد و بی خواب عصرم نیم ساعت فقط خوابیده بودم

هیچی دیگه تا دونیم خوابم نبرد .دونیم اسطوخودوس و بادرنجبویه درست کردم خوردم سحری خوردم و خوابیدم م م یا به عبارتی بی هوش شدم چون چند شبانه روزه نخابیدم

شش ونیم بدو بدو اومدم سوار سرویس شدم اومدم اداره

تو مسیر یه تصادف شده بود یه راننده خانم با اتوبوس عمومی جالب افسره اصلا به حرفای خانمه اهمیت نمیداد و میرفت تو ژست بود اخرش خانمه به زور نگاه افسرو متوجه خودش کردو توضیح داد که اتوبوس مقصره و تو لاین دیگه بوده اونجا افسر با تاکید پرسید اینطور بوده از راننده اتوبوس

راننده اتوبوس که تااون لحظه شیر بود یهو موش شد و گم شد

هرجا هستیم با هر لباسی خدایا کمک کن که به وظیفمون عمل کنیم و تو قالب خاصی نریم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهناز یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 11:08 http://1zan-moteahel.blogsky.com

بالاخره یه جور باید مردیشونو ثابت کنن و زورشون رو به زنهای بیچاره نشون بدن دیگه!!!

هوم. شایدم جو لباس گرفته بود ش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.