6

دیشب هم شب کار بودم و جغد و بی خواب عصرم نیم ساعت فقط خوابیده بودم

هیچی دیگه تا دونیم خوابم نبرد .دونیم اسطوخودوس و بادرنجبویه درست کردم خوردم سحری خوردم و خوابیدم م م یا به عبارتی بی هوش شدم چون چند شبانه روزه نخابیدم

شش ونیم بدو بدو اومدم سوار سرویس شدم اومدم اداره

تو مسیر یه تصادف شده بود یه راننده خانم با اتوبوس عمومی جالب افسره اصلا به حرفای خانمه اهمیت نمیداد و میرفت تو ژست بود اخرش خانمه به زور نگاه افسرو متوجه خودش کردو توضیح داد که اتوبوس مقصره و تو لاین دیگه بوده اونجا افسر با تاکید پرسید اینطور بوده از راننده اتوبوس

راننده اتوبوس که تااون لحظه شیر بود یهو موش شد و گم شد

هرجا هستیم با هر لباسی خدایا کمک کن که به وظیفمون عمل کنیم و تو قالب خاصی نریم.

5

آمد اما در نگاهش
آن نوازش ها نبود

چشم خواب آلوده اش را
مستی رویا نبود
مست و بی پروا نبود

لب همان لب بود؛ اما
بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود؛ اما
مست و بی پروا نبود
مست و بی پروا نبود

نقش عشق و آرزو
از چهردل شسته بود

نقش شیدایی در آن
آیینه سیما نبود
مست و بی پروا نبود

لب همان لب بود ؛اما
بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود؛ اما
مست و بی پروا نبود
مست و بی پروا نبود

بر لب لرزان من
فریاد دل خاموش بود

گر چه آن تنها امید جان من
تنها نبود

لب همان لب بود ؛اما
بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود؛ اما
مست و بی پروا نبود
مست و بی پروا نبود

آمد؛ آمد؛ آمد
آمد اما در نگاهش
آن نوازش ها نبود

چشم خوابه آلوده اش را
مستی رویا نبود
مست و بی پروا نبود
مست و بی پروا نبود

نمیدونم چرا این روزا این اهنگو گوش میدم بی دلیل

4

دیروز رفتم جمعه بازار کتاب و کتابی روکه میخاستم قبل عید بخرم 22تومن رو خریدم 2 تومن اونم نو دست نخورده قاطی کتابای اوراق بود هرچی برداشتم نگاش کردم دیدم سالمه نو هم هست

بعدش رفتم دندن پزشک نوشت تو دفترچم برای بیمه تکمیلی

اومدم خونه گرم بود خوابم نمیبرد به زور خوابیدمدوساعت بعدش رفتم شیفت برای افطار و سحر یه پرس چلو کباب کوبیده دادن بودن یه پرس قورمه سبزی مسقطی پنیر کره خرما......این همه غذاااااااااااااااا مگه از قحطی اومدیم

من که نصف پرس سحر خوردم بقیشم گذاشتم یخچال بمونه دست نخورده

کارم تا 12 طول کشید بعدش بیخواب شده بودم شدید خوابیم نمیبرددو خوابیدم تا دونیم بیدار شدم سحری و نماز بعدشم خوابم نبرد تا خود صبح.صبح خواستم بیام این اداره شیفت صبحو همه تنم ورم داشت نمیدونم چرا.امشبم شیفتم جای همکارم که ازمون داره باید برم دو شب پشت هم شیفت خیلی سخته

3

خیلی دلم میخاست برم خونمون جمعرو اما فردا شب شب کارررررم دو شب دیگه شب کار ی دارم بعدش دیگه تعطیلم تا اول مهر و فقط صبح کارم داره ساع ت اداری تمومیشه

تا شنبه صبح بدرود

2

پست تکراریه اما دوسش دارم

زن... زن... زن که باشی ، عاقبت یک جایی ،

یک وقتی به قول شازده کوچولو دلت اهلیهِ یک نفر می شود !

... و دلت ، برای نوازش هایش تنگ می شود ؛

حتی برای نوازش نکردنش !

تو می مانی و دلتنگی ها ،

تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد .

سراسیمه می شوی ،

بی دست و پا می شوی ،

دلتنگ می شوی ،

دلواپس می شوی ،

دلبسته می شوی ؛

و می فهمی ،

نمی شود "زن" بود و عاشق نبود ...

یهِ یک نفر می شود !...

و دلت ، برای نوازش هایش تنگ می شود ؛

حتی برای نوازش نکردنش !

تو می مانی و دلتنگی ها ،

تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد .

سراسیمه می شوی

، بی دست و پا می شوی ، دلتنگ می شوی ،

دلواپس می شوی ،

دلبسته می شوی ؛

و می فهمی ،

نمی شود "زن" بود و عاشق نبود