19

گاهی وقتا دلت میگیره

گاهی وقتا شبا خوابت نمیبره

گاهی وقتا همش از  خواب میپری

گاهی وقتا بغض داری

گاهی وقتا احساساتت سینویسه شاد و غمگین در تنازعند درونت

یاد وقتایی بیفت که خوشحال بودی از ته دل می خندیدی

یا وقتی که یه خبر خوبی بهت دادن

شاید اروم شی

ولی اگر یاد این بیفتی که یکی هست که هوامو داره و بهتر از من میدونه صلاحم چیه  آروم میشی


فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرا جَمِیلا وَ فَرَجا قَرِیبا وَ قَوْلا صَادِقا وَ أَجْرا عَظِیما أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ مِنْهُ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی [وَلَدِی‏] وَ أَهْلِ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِیکَ [وَ] أَرْغِدْ عَیْشِی وَ أَظْهِرْ مُرُوَّتِی وَ أَصْلِحْ جَمِیعَ أَحْوَالِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ أَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضِیتَ عَنْهُ وَ أَحْیَیْتَهُ حَیَاةً طَیِّبَةً فِی أَدْوَمِ السُّرُورِ وَ أَسْبَغِ الْکَرَامَةِ وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ
خدایا از تو صبرى زیبنده،و گشایشى نزدیک و گفتارى درست و مزدى بزرگ درخواست میکنم‏ پروردگارا از خیر تمامش را از تو مى‏خواهم،آنچه را از آن دانسته‏ام و آنچه را ندانسته‏ام،خدایا از تو مى‏خواهم بهترین چیزهایى را که‏ بندگان شایسته‏ات از تو خواستند،اى بهرتین کسى‏که از او خواسته مى‏شود،و سخى‏ترین کسى‏که عطا فرمود،خواسته‏ام را در حق خودم و خانواده‏ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینى‏ام به من عطا کن،زندگى‏ام را گوارا گردان،مرّوتم‏ را آشکار ساز،و همه احوالم را اصلاح کن،و مرا از کسانى قرار ده که عمرش را طولانى کردى،و کردارش را نیکو ساختى،و نعمتت را بر او تمام کردى،و از او خشنود شدى،و او را به زندگانى پاکیزه زنده داشتى،در بادوام‏ترین خوشیها،و کامل‏ترین کرامتها و کامل‏ترین زندگیها

18

دیروز عصر رفتم پارک ملت با دوستم ورزززش هوا بسیار عالی

صبحم مبحم می اومدم هوا خنک و بسی لذت بردم

یک وقتهایی هست که حس میکنم باید برم دور بایستم و زندگی خودمو به عنوان شخص سوم ببینم و تصمیم بگیرم و قضاوت کنم


ترانه ترکی

کوچه لره سو سپمیشم
یار گلنده توز اولماسون

ائله گلسین ائله گئتسین
آرامیزدا سوز اولماسون

ساماوارا اوت سالمیشام
ایستیکانا قند سالمیشام

یاریم گئدیپ تک قالمیشام
نه عزیز دیر یارین جانی
نه شیرین دیر یارین جانی

کوچه لره سو سپ میشم
یار گلنده توز اولماسون

ائله گلسین ائله گئتسین
آرامیزدا سوز اولماسون

دانلود با صدای رشید بهبودف

دانلود با صدای رحیم شهریاری


ترجمه:
کوچه را آب و جارو کرده ام
تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد
طوری بیاید و برود
که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند.
سماور را آتش کرده ام.
قند در استکان انداخته ام.
یارم رفته و من تنها مانده ام
چه قدر خاطر یار عزیز است.
چه قدر خاطر یار شیرین است.
کوچه را آب و جارو کرده ام
تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد
طوری بیاید و برود
که هیچ بگو مگو یی میان ما در نگیر

عشق

عشق گر خواهی بباید
خویش را شیدا کنی
خویش را باید بسوزی
عشق را پیدا کنی
دردها باید کشیدن
رنج ها باید چشیدن
خویش را باید بسوزی
عشق را باید بسازی
من پیام آورده ام
ای مردمان عاشق شوید
من نه فرعونم نه موسی
من نه زرتشتم نه عیسی
من نه در غارم نه در مسجد
نه معبد نی کلیسا
از شمایم مردمان ، عاشق شوید